«ما درخت نیستیم! اگه جایی رو که هستیم دوست نداریم، میتونیم تغییرش بدیم».
این جمله ظاهراً ساده، محور سخنرانی مهشاد گودرزی، همبنیانگذار و مدیر عامل مونوپی در ششمین تداکس بانوان بود که شهریور ۱۴۰۳ با شعار «ناممکن، ممکن نیست» در مشهد برگزار شد.
مهشاد تو تداکس مشهد داستان خودش رو گفت و توضیح داد که چرا و چطور ورزش رو انتخاب کرد و بعد برند مونوپی رو راه انداخت. داستانی که میتونه به خیلیها کمک کنه دقیقاً وسط تاریکیهای ناامیدی یه روزنه ببینن و به طرفش برن.
گزارش سخنرانی مهشاد رو در این جلسه الهامبخش و جذاب با هم بخونیم.
فهرست مطالب
تد تاک و تداکس
قبل از اینکه به سراغ داستان اصلی بریم، ببینیم اصلاً تد تاک (TED Talks) و تداکس (TEDx) چی هست.
تد تاک (TED Talk) سخنرانیهای رسمی الهامبخش و کوتاهیه که سازمان تد از سال ۱۹۸۴ با دعوت از چهرههای مشهور جهانی در آمریکا یا کانادا برگزار میکنه. اسم تد (TED) در واقع سرنام تشکیلشده از حروف اول این سه واژه اس: تکنولوژی (Technology)، سرگرمی (Entertainment) و طراحی (Design).
سخنرانیهای اولیه تد بر این سه موضوع، به ویژه فناوری تمرکز داشت، اما به مرور، حوزه موضوعات وسیع و وسیعتر شد. امروز سخنرانها میتونن تقریباً هر موضوعی رو که با آگاهیرسانی و ارائه راهحلهای خلاقانه برای چالشهای مختلف بر مخاطبها تأثیر بذاره یا بهشون انگیزه بده در فرصت ۱۰ تا ۲۰ دقیقهای تد مطرح کنن.
اشتراکگذاری ایدههای نوآورانه و جذاب در زمینههایی مثل علم، فناوری، هنر، فرهنگ، آموزش، کسبوکار و توسعه فردی از پرطرفدارترین سخنرانیهای تد به حساب میآد که بیشترشون از طریق وبسایت یا کانالهای مختلف یوتیوب در دسترس همه قرار میگیره.
تداکس یا تدکس (TEDx) هم زیرمجموعه رویدادهای TED به حساب میآد، اما به صورت مستقل و محلی توسط افراد و گروههای مختلف در سراسر جهان برگزار میشه.
هدف برنامههای تداکس، گسترش ایدهها و ایجاد بسترهایی برای اشتراک دانش و تجربیات در جوامع محلی مختلفه. درست مثل تداکس بانوان مشهد که سازمان مستقل «تداکس امید» برگزارکنندهشه و فرصتیه برای شنیدن از زنانی که در زمینههای مختلف تلاش کردهن و موفق شدهن راه جدیدی رو باز کنن یا ارزش تازهای بیافرینن. یعنی آدمهایی که یه ناممکنی رو ممکن کردهن.
ناممکنِ ممکن با زنان پرامید
تداکس بانوان مشهد ساعت ۱۵ عصر آخرین روز تابستون، یعنی ۳۱ شهریورماه با شعار «ناممکن، ممکن نیست» درهتل نوین پلاس مشهد شروع شد.
رویدادِ این بارِ تداکس بانوان برای سخنرانی این جمع هفتنفره برنامهریزی شده بود:
- مهرک محمودی، بنیانگذار و مدیر ماهنامه پیوست؛
- الهام رمضانی، مربی تیم بزرگسالان اسکواش و فاتح قله اورست؛
- الهام رضوی، بنیانگذار و مدیر آژانس خلاقیت UnitX؛
- شهرزاد عارفی، همبنیانگذار استودیو تورس (کیوریتور تداکس بانوان)؛
- مونا صارمی، مدیرعامل خانه کار و دیدار کارمان؛
- هاوین حسینی، بنیانگذار مدرسه هاوین؛
- مهشاد گودرزی، همبنیانگذار و مدیر عامل مونوپی.
دویدن یا تراپی
مهشاد آخرین نفر از جمع سخنرانها بود، همونطور که انتظار میرفت به عنوان یه ورزشکار، قبل از شروع صحبتهاش حاضران رو دعوت کرد که بعد از دو ساعت نشستن، از جاشون بلند شن و یه کم تحرک داشته باشن.
بعد سخنرانی رو با معرفی خودش شروع کرد: «فرزند آخر یه خانواده فرهنگی بودم که پدر و مادرِ معلمم دوست داشتن معلم بشم. از بچگی این فکر رو داشتم که باید یه کار تأثیرگذار انجام بدم؛ انگار آتیشی در درونم بود که باید به خلق یه ارزش ختم میشد.»
حساب و کتابهای یک حسابدار
«کنکور دادم و حسابداری دانشگاه شیراز قبول شدم، البته اونوقت هیچی از حسابداری نمیدونستم. بعد از چهارسال درس خوندن و زندگی تو شیراز، برگشتم خونه و به بابام گفتم میخوام فوق لیسانس بگیرم. جواب بابام این بود: «آفرین دخترم! برو کار کن تا بتونی هزینههات رو بدی و درس بخونی.»
مهشاد از ناراحتیش بعد شنیدن این حرف گفت: «شاگرد اول دانشگاه بودم و انتظار داشتم همهجوره ازم حمایت بشه تا برم درس بخونم. با خودم فکر کردم چرا باید کار کنم؟! ولی امروز دیگه دلیلش رو میدونم و از پدرم ممنونم که منو تو اون راه قرار داد.»
«مسیر شغلیم رو از حسابداری شروع کردم، کمکحسابدار شدم، دورههای مختلف رو گذروندم، حسابی درگیر ارتقای شغلی شدم و بعد از مدتی به موقعیت رئیسحسابدار رسیدم. همزمان درس هم خوندم و تحصیل فوق لیسانس رو تو رشته حسابداری شروع کردم.»
«فوق لیسانس گرفتم، برای حسابداری به شرکت گلدیران رفتم و بعد به نستله پیوستم. وقتی تو جلسه مصاحبه دکتری ازم پرسیدن: «تصمیم داری برای جامعه حسابداران خبره ایران چه کار کنی؟» به خودم اومدم و دیدم هیچ تصمیم یا ایده خاصی ندارم. چرا؟ چون اون رشته برام فقط نقش منبع درآمد رو داشت و به کامفورت زونم تبدیل شده بود؛ فقط ادامهش داده بودم چون نمیخواستم از منطقه امنم بیرون بزنم.»
«اون موقع تازه بعد از ده سال کار و زحمت برای ارتقا، مدیر مالی یه بخشی تو شرکت فومن شیمی شده بودم».
نگاهی به گذشته
مهشاد اینجا مخاطبها رو به گذشته برگردوند؛ به ششسالگیش، یعنی زمانی که ابتلای مادرش به سرطان سینه تشخیص داده شده بود.
«زمان گذشت و هشت سال بعد، وقتی چهارده سالم بودم، مامانم رو به دلیل متاستاز سرطان به کبد و اندامهای دیگه از دست دادم. این اتفاق تأثیر عمیقی روی زندگی من گذاشت؛ حسابی حساس شده بودم و مدام آزمایش و چکاپهای مختلف میدادم».
دختری که عاشق زندگی بود
مهشاد ادامه داد: «من عاشق زندگی بودم، نمیخواستم یه موقعی دیر متوجه بیماری احتمالیم بشم. تازه هنوز اون کار اثرگذاری رو که آرزوش از بچگی شبیه شعله آتیشی تو دلم بود، انجام نداده بودم.»
زندگی به شرط آرامش
حالا دوباره برگردیم به مهشادِ حسابدار که روز به روز تو رشته و شغلش پیشرفت میکرد و در سیسالگی شده بود مدیر مالی یکی از قسمتهای شرکت فومن شیمی:
«یکی از روزهای اسفند بعد از انجام آزمایشهای چکاپ عادی پایان سال، دکتر از تغییر شکل سلولهای دهانه رحمم گفت؛ دهانه رحمم در شرف سرطانی شدن بود.»
«از ۱۸سالگی مستقل زندگی میکردم و حالا تو سیسالگی ترس از مردن داشت بیشتر از همیشه تو وجودم اوج میگرفت. به خانوادهم که ازم دور بودن چیزی نگفتم. از دکتر پرسیدم: «آخه یعنی چی؟ یعنی دارم میمیرم؟ من میخوام زندگی کنم. چه راهی دارم؟»
دکتر گفت برای زنده موندن باید سه تا اصل رو رعایت کنم:
- از استرس دور باشم؛ ولی شغل من سروکله زدن با عدد و رقمهای مختلف و صورتهای مالی مهم بود که استرس زیادی همراه داشت.
- برای خودم سبک زندگی سالمی بسازم.
- ورزش کنم و تغذیهم متعادل و سالم باشه.
نقطه عطف
سخنرانی مهشاد اینجا به یه نقطه عطف میرسه، درست مثل زندگیش تو سیسالگی بعد از مشورت با دکتر:
«بعد از تشخیص بازم رفتم سر کار. چند روزی رو با پنهان شدن از همکارا و مشغله ذهنی زیاد گذروندم. روزی که مدیرم صدام زد و علت تاخیرهای اون مدتم رو پرسید، تصمیمم رو گرفتم. باید برای همیشه با اون کار پراسترس خداحافظی میکردم.»
«از کارم استعفا دادم و بعد انصراف از تحصیل دکتری که ترم اولش رو میگذروندم، شروع کردم به پیدا کردن علاقههای واقعیم.
تصمیم گرفتم یه سال با پساندازی که داشتم زندگی کنم و ببینم واقعاً چه سمت و سویی میخوام برم. من کلاً دورههای مختلفی شرکت میکردم، از خودشناسی تا چیزای دیگه. یه روز جایی دیدم یه گروهی تو پارک ملت تهران برنامه دویدن گذاشته.»
«خیلی ناگهانی از پشت میز و سیستم حسابداری بلند شدم و رفتم با آدمایی که نمیشناختمشون ۱۳ کیلومتر دویدم. اولین باری بود که میدویدم؛ نمیتونستم احساسم رو توصیف کنم؛ بینظیر، متفاوت و عجیب.»
مهشاد اینجا انگار با همون شوق لحظههای اولین دویدنش حرف میزنه:
«دویدن به عنوان ورزش تو مسافت ۲ یا ۳ کیلومتر خیلی فرق داره با دویدن استقامتی؛ حسش مثل فتح قله اس. بازی عجیبیه بین بدن و ذهن که با ترشح هورمونهایی مثل آدرنالین، اندورفین، دوپامین و سروتونین، شادابی و سرخوشی غریبی بهت میده و مثل داروی ضد افسردگی عمل میکنه.»
«دویدن زندگی من رو عوض کرد؛ بعد از این همه سال کار و فعالیت توی جامعه دوندهها به این نتیجه رسیدم که ما آدما هر اتفاق بدی که برامون میافته، از افسردگی تا تموم شدن یه رابطه و حتی سوگ یه عزیز، اولین تراپیستی که سراغش میریم باید دویدن باشه، حتی شده ۵۰۰ متر یا ۱ کیلومتر فقط در حد بالا رفتن ضربان قلبمون.»
«اولین مسابقه دوی استقامتم ۳۰ کیلومتر بود؛ از کیلومتر ۱۵ تا خط پایان رو به خاطر حس شعف شدیدم با گریه و فریاد میدویدم. بعد از اون ۴۲ و ۶۳ کیلومتر رو هم تجربه کردم و هربار به این نقطه اوج ذهنی رسیدم که: برای یه دونده ناممکنی وجود نداره.»
پیش به سوی اینفلوئنسر ورزشی
«از دویدن خوشم اومد و دیگه رهاش نکردم. صفحه اینستاگرامم با محتوای مربوط به آموزش دو حسابی فعال شده بود. همون موقع با ترویج کمپین «سهشنبههای بدون خودرو»، اولین همایش دوچرخهسواری بانوان رو به مناسبت روز جهانی بدون خودرو توی ورزشگاه آزادی برگزار کردم.»
«دریافت مجوز برای برنامهای مربوط به خانمها سختیهای زیادی داشت، اونم یه رویداد دوچرخهسواری. ۳۰۰ نفر شرکت کردن و برند مای لیدی و خیریه بهنام دهش پور حامیمون شدن. هدفم افزایش آگاهی زنان درباره سرطان پستان بود، همون بیماریای که مادرم رو ازم گرفته بود».
«بعد از اون باانگیزهتر و فعالتر شدم: از راهاندازی و تدام برنامههای سهشنبههای بدون خودرو تا جمع کردن خانومهای دوچرخهسوار کرج، رنگ کردن لاین دوچرخهسواری خیابونای تهران، تلاش برای ایجاد لاینهای جدید و کمپین رکاب بکار که به مناسبت روز جهانی سر کار رفتن با دوچرخه برگزار شد».
«بعد از اون کرونا و دوران قرنطینه از راه رسید؛ فعالیتهای حضوری محدود شد. من اون موقع چالشهای مجازی دونده شو رو توی اینستاگرامم به اشتراک میذاشتم.»
«بعد از آشنایی با حمید، سال ۱۴۰۰ کنار هم یه پلتفرم سبک زندگی سالم راه انداختیم که اسمش رو با الهام از اسم خودم و ترکیب دو تا کلمه Moon (مَه) و Happy (شاد) گذاشتیم: مونوپی.
استارتاپ جذابی که امروز صفحهش در اینستاگرام بیشتر از ۱۳۰ هزار کاربر داره و تابهحال تقریباً صد هزار نفرشون توی برنامهها و چالشهای ورزشی ما ثبت نام کردهن.
پلتفرم مونوپی سه بخش داره:
- چالش و مسابقه مجازی در زمینههای مختلف دو، فیتنس، تغذیه با بیشتر از دوهزار شرکتکننده از سراسر دنیا برای هر چالش؛
- مدرسه مونوپی که توی تهران، کرج، کیش، اصفهان و شهرهای دیگه کلاسهای ورزشی برگزار میکنه؛
- سفر و گردشگری که همون برنامه و تور سفر به ماراتنهای بینالمللیه.
تغییر اصلی: زندگی ادامه دارد
«سال ۱۴۰۰ وقتی بعد از اون همه کار و تلاش و دویدن و فعالیت ورزشی، دوباره چکاپ دادم، نتیجه آزمایشها من و دکترم رو متحیر کرد: هیچ اثری از سلولهای سرطانی توی بدنم باقی نمونده بود.»
«جیم ران، کارآفرین و نویسنده انگیزشی میگه: «ما درخت نیستیم! اگه جایی رو که هستیم دوست نداریم، میتونیم تغییرش بدیم». این جمله ۶ سال پیش زندگی منو تغییر داد.
پایان ولی آغاز
سخنرانی مهشاد گودرزی با نمایش ویدیوهایی از کمپینها و فعالیتهای ورزشی مختلفش تموم شد. مهشاد یه روز به این نتیجه رسید که اوضاع بر وفق مرادش نیست و تصمیم گرفت تغییرش بده. پس راه افتاد و تو این مسیر کلی آدم دیگه رو با خودش همراه کرد.
شما هم هرطور شده حرکت کنین، با پیادهروی، با دویدن، با خوندن یا نوشتن، با رها کردن چیزهایی که بهتون تحمیل شده و دنبال کردن رویاتون. یادتون باشه شما درخت نیستین. موقعیتی رو که دوست ندارین تغییر بدین.
کلاس دویدن پارک ولایت (پنجشنبه و جمعه) (دی)
کلاس دویدن کیش (روز زوج) (دی)
کلاس پیشرفته دویدن ولنجک (سه شنبه و جمعه) (آذر)
سفر و گردشگری
اگه دوست دارید همراه مونوپی مهارتهای طبیعتگردی رو آموزش ببینید، دور دنیا سفر کنید، سفرهای ورزشی آبی تجربه کنید و… حتما از طریق لینک زیر سری به قسمت سفر و گردشگری مونوپی بزنید.
مدرسه مونوپی
اگر دوست دارید دوچرخه سواری، دویدن، کوهنوردی و توسعه فردی را در کنار مربیان باتجربه و همراهان باانگیزه شروع کنید، کلاسهای مدرسه مونوپی، انتخاب فوقالعادهای برای شما خواهد بود. برای مشاهده اطلاعات بیشتر، به مدرسه مونوپی مراجعه کنید.
چالش و مسابقه
مونوپی علاوه بر برگزاری کلاس در قسمت مدرسه مونوپی با کمک اساتید حرفه ای، چالش ها و مسابقاتی رو در زمینه های مختلف برگزار می کنه که همه ی دوستداران ورزش و مسابقه در سراسر ایران میتونن توی این چالش ها و مسابقات شرکت کنند. اگه شما هم دوست دارید خودتون رو به چالش بکشید حتما سری به قسمت چالش و مسابقه مونوپی بزنید.